|
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
|
حیف که ... نمیدونستم!
یادم نیست کِی، و از کی؟ ولی یادمه سالها پیش، زمانی که هنوز جوانتر بودم، جملهای را از یک پیرِ روشنضمیر شنیدم که الان بیشتر بهش رسیدهام. اون جمله این بود: حیف که تا میتونیم، نمیدونیم؛ و وقتی میدونیم، دیگه نمیتونیم...!
الان که شما هم دارید این جمله را میخونید، به اندازۀ سنّتون به عمقش پی میبرید ! + امیدوارم این جمله را از قول وبلاگ انجمن ادبی جلال آل احمد حفظ کنید، و هرگز حسرتِ زمانِ از دست رفته را نخورید...
سعید جرّاحی 22/10/99 برچسبها: زندگی, تک گویی, دلنوشته [ دوشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۹ ] [ 19:23 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||