انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

بازدید مدیر مدرسه جلال آل احمد

 

[به عنوان مدیر جدید مدرسه، رفتم بازدید از کلاس‌ها]

... کلاس سوّم، دم پلّه‌ها  بود. خبردار کشیدند و میزها صدا کرد. دیکته می‌نوشتند.

معلّم با همان پاهای باریک، مثل فرفره دور کلاس می‌چرخید،

و  می‌خواند: «سعدی، آزاده‌ای است افتاده.»

روی دست یکی‌شان نگاه کردم.

نوشته بود: «آزاده ئیس توفتاده!!»

 

 

بخشی از رمان "مدیر مدرسه" از جلال آل احمد

 


برچسب‌ها: جلال آل احمد, کتاب, طنز
[ چهارشنبه ششم بهمن ۱۳۹۵ ] [ 22:39 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار

جاوا اسكریپت

قفل صفحه