انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

این دو سوتی امتحانی! + عکس

.

.

(1)

سبک دورۀ بعد از دورۀ بازگشت را بنویسید!

جواب= سبک دورۀ بیداری

.

.

(2)

... چه هنگامی می‌گوید؟؟

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


برچسب‌ها: سوتی
[ دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 18:3 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

جلال آل احمد

و تلنگُر زدن به بعضی ایرانی‌ها!

.

در پست قبلی براتون نوشتم که جلال در سال 1341 به اسرائیل سفر کرد؛ به دعوت دولت اسرائیل!

جلال آل احمد، روشنفکر معاصر در کتاب "سفر به ولایت عزرائیل" نکات عجیبی مینویسد:

من این روزها از فارسی‌دانستن خودم بیزارم!...

در سراسر مطبوعات فارسی، جز یک مقاله در یک مجلّه، هیچ چیز دیگری ندیدم که بشود گفت آن را یک ایرانی نوشته!

اگر وجدان روشنفکر اروپایی ناراحت است که چرا به آن یهودکُشی‌ها رضایت داده، روشنفکر ایرانی چه می‌گوید که «استر» ملکه‌اش بود، و «مردخای» وزیر شاه هخامنشی‌اش! و دانیال نبی امامزاده‌اش!

وجدان روشنفکر ایرانی باید از این ناراحت باشد که چرا نفت ایران در تانک و هواپیمایی می‌سوزد که برادران عرب و مسلمانش را می‌کشد...

=وجدان روشنفکر ایرانی باید از این ناراحت باشد.

.

منبع: کتاب "سفر به ولایت عزرائیل"

زنده‌یاد جلال آل احمد

.


برچسب‌ها: جلال آل احمد, کتاب, اسرائیل
[ شنبه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 22:18 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

این سه جملۀ عجیب را با هم بخوانید

.

1) یک جمله عجیب در زیارت اربعین اومده که میگه:

"لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِه"

یعنی خدا لعنت كند كسانى را كه امام حسین(ع) را كشتند، و لعنت به آن‌هایی که اين جريان را شنيدند و به آن خشنود شدند...

= همان‌هایی که شنیدند و راضی بودند و کاری نکردند‌‌...!

.

2) به معنای واقعی کلمه در غزّه، دارد جنایت می‌شود.

اسرائیلی‌ها به کودک خردسال داخل بیمارستان هم رحم نمیکنن.

= اسرائیل درهای بیمارستان را بسته، و نمیذاره حتّی ذرّه‌ای آب وارد بیمارستان شود. اون‌هایی که در بیمارستان حبس شده‌اند، دارن از تشنگی می‌میرن.

+ لعنت بر حاکمان عرب! و هر کس که می‌شنود و بی‌خیال است...!


3) شاید خدا در قیامت فقط یک سوال بپرسد:

طرفدار مردم مسلمان غزّه بودی یا طرفدار اسرائیل که دشمن خداست؟؟

دیگه لازم نبست بپرسد "چه کردی؟؟؟"

=همین!

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


برچسب‌ها: فلسطین, اسرائیل
[ شنبه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:30 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

میلاد حضرت زینب (س)

و روز پرستار مبارک باشه.

تبریک به پرستاران جسم ؛

و پرستاران روح...

.

.

[ شنبه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 6:39 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

پنجمین مسابقۀ امسال :

گرگ

.

نظرتون دربارۀ این عکس چیه؟

.

برداشت خودتان را در یک یا چند جمله بنویسید...

جملۀ خودتون را در قسمت "نظر بدهید" ،

👇 پایین همین پست بنویسید. 👇

(نظرات طنز، شاید جایزۀ بهتری داشته باشه!)

**(لطفاً تیک خصوصی را نزنید!)**

👈 پاسخ‌ها چند روز بعد نشان داده میشن.

.

نظرات شما 👇

مهلت تمام شد.

پاسخ‌ها ... ..👇

👇


برچسب‌ها: مسابقه
[ جمعه بیست و ششم آبان ۱۴۰۲ ] [ 23:30 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

باران و وجدان!

.

از دیروز، هوا بارانی و نیمه‌بارانی است.

خنکای هوا و قدم زدن با فراغ بال، آن‌گونه که وجدان انسان راحت باشد، نعمتی است که نمیشه قدرش را ندانست...

+ خدایا! بابت هر دو نعمت، و دیگر نعم پیدا و پنهانت شکر...

.


برچسب‌ها: باران, دلنوشته
[ جمعه بیست و ششم آبان ۱۴۰۲ ] [ 14:44 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

زن سفیر و شوهر من!

.

-خانم جهانبانی(همسر سفیر ایران در فرانسه) : شنیدم که همسر سفیر آلمان قرار است که به اینجا بیاید و با شوهر من صحبت کند.

-کارمند سفارت: خب؛ این موضوع چه اهمّیّتی دارد؟

-خانم جهانبانی: اهمّیّتش کمتر از اعلان جنگ آلمان به فرانسه نیست...!!!

.

سکانسی از قسمت پنجم
از سریال مستطاب "مدار صفر درجه"

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


برچسب‌ها: سکانس تماشایی, سریال
[ جمعه بیست و ششم آبان ۱۴۰۲ ] [ 13:40 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

جنگل یا آدم؟ مسأله این است!

.

سال 97 یا 98 بود؛

بخشی از جنگل‌های استرالیا آتش گرفت؛ مثل هر جنگل دیگری در دنیا.

یک معلم(!) در آن سال، چه پست‌ها و چه استوری‌هایی می‌ذاشت در سوگ و عزاداری برای درختان و شاخه‌هایی که داره میسوزه!

آره خب؛ آدم باید دلش برای درخت و شاخه بسوزه.

.

در این یک ماه، بیش از 11000 نفر انسان بی‌گناه و مظلوم فلسطینی (اکثراً زن و بچّه) در آتش بمب‌های اسرائیل سوختند؛

ولی هنوز هیچگونه استوری و پستی از آن معلّم دیده نشده!

+ به خاطر گفته‌ها و نگفته‌هایمان باید پاسخگو باشیم...

.

.

.

.


برچسب‌ها: فلسطین, اسرائیل
[ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۲ ] [ 19:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

این چهار فرزند عزیزم...

.

چند روز پیش که از دفتر انتشارات تماس گرفتند و خبر تولّد فرزند جدیدم را دادند، شاید مثل سه فرزند قبلی خودم، فرصت نشد که خوشحال باشم، ولی به دلایلی این آخری (سرباز فراری) را بیشتر دوستش دارم، آن‌هم به خاطر یکی دو فصل خاصّ کتاب، که اصلاً فلسفۀ نوشتن کتاب، همین یکی دو فصل بود...

+ این چهارمین فرزندم بود؛ سه پسر و یک دختر! (از روی محتوا میشود فهمید!)
.
یک دوقلوی دیگه هم در راه است و شاید این تعداد در پنج سال آینده به ده فرزند برسد... ان‌شاءالله.
.

+ از آقای زارع‌زاده، از آقای موسوی، خانم ماندی، آقای امید کُردی و دوستان دیگر تشکّر میکنم... به‌خاطر زحمتی که کشیدند برای انتشار این کتاب.

.

+ همین چند روز دربارۀ نکته‌ای که در طرح جلد است توضیح میدم.

.

سعید جرّاحی / 19 آبان 1402

.


موضوعات مرتبط: میوه ممنوعه، سرباز فراری
برچسب‌ها: تک گویی, کتاب
[ جمعه نوزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:20 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

تیربارانِ دموکراسی

به دستور شاه پهلوی !

.

🔹۱۹ آبان؛ سالگرد تیرباران وزیر خارجه‌ای که جرمش مخالفت با دخالت انگلیس بود!

🔹۱۹ آبان ۱۳۳۳، «حسین فاطمی» وزیر خارجه دولت دکتر مصدّق، در شرایط بیماری، به دستور مستقیم "محمّدرضا شاه پهلوی" تیرباران شد و به شهادت رسید.

🔹حسین فاطمی از نزدیکان دکتر مصدّق بود که در دولت اوّل وی معاون پارلمانی و در دولت دوم، وزیر امور خارجه شد.

🔹در سال ۱۳۳۱ به‌دنبال کشف مدارک جاسوسی از سفارتخانه انگلیس، دکتر فاطمی این سفارت جاسوسی را تعطیل و کارمندان آن را اخراج کرد.
دکتر فاطمی از جدّی‌ترین مخالفان استعمار و دخالت انگلیس در امور ایران بود.

🔹وی بعد از کودتای ۲۸ مرداد، مجبور شد مدّتی زندگی مخفیانه داشته باشد، امّا نهایتاً دستگیر و اعدام شد.

🔹به‌دلیل اقدامات فاطمی علیه انگلستان، و اخراج آنها از نفت ایران، «سام فال» دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران، اعدام بی‌رحمانه را بهترین راه‌حل برای دکتر فاطمی می‌دانست!

🔹محمّدرضا شاه پهلوی نیز که از فاطمی به‌دلیل مطرح کردن "نظریّۀ جمهوری و دموکراسی و انتخابات" به‌جای "سلطنت" کینه داشت، دستور اعدام او را صادر کرد.

.

مهران رضایی/ دانشجوی ارشد تاریخ

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.

.


موضوعات مرتبط: تاریخی
برچسب‌ها: خاندان شاه پهلوی
[ جمعه نوزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:7 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

ماجرای اونایی که گوشی اپل دارند...!

.

یه جا دیدم که نوشته بود :

گوشی اپل یکی از بزرگترین کلاهبرداری‌های تجاری جهان است!

زشت ، بدترکیب، بدون حقّ انتخاب، یُبس، کاربری سخت، محدودیّت اپلیکیشن، و گران...!

یعنی بعضیا باید زیر هر خفّتی بروند که مثلا «خاصّ» باشند!!

مثل این سیمکارت‌های کد 1 تهران (912) که چند صدملیون پولشه، امّا کنارش باید یه سیمکارت ایرانسل 5 هزاری داشته باشی برای نت بهتر!!

...

= راست میگفت!

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.

[ پنجشنبه هجدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 15:45 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

.

توصیۀ این زن درباره زنان فمنیست...!

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


موضوعات مرتبط: روانشناسی
برچسب‌ها: زندگی
[ پنجشنبه هجدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 15:23 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

مرز حقیقت و دروغ در عشق

.

عشقی که فاقد اعتماد عمیق میان عاشق و معشوق باشه، همون بهتر که از قلب انسان ریشه‌کن بشه!

بخصوص که تو این دنیای بی‌رحمی که انگار هیچ مرزی برای حقیقت و دروغ وجود نداره!

... و این وحشتناکه!!!

.

سکانسی از سریال "مدار صفر درجه"

سعید جرّاحی 15/8/1402


برچسب‌ها: عاشقانه ها, سریال
[ دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:34 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

.

.

واقعیّت زندگی در کشورهای اروپایی را

بدانیم...

.

برنامۀ " پاورقی" را ببینید.

هر شب: ساعت 19:45

تکرار در روز بعد ساعت 12:30

از شبکه 2

.


موضوعات مرتبط: اجتماعی
برچسب‌ها: فرانسه
[ دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:15 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

.

محال است که این دو کلیپ را ببینید

و منقلب نشوید...

.

(1)

طفل معصوم و بی‌پناهی که

بعد از بمباران وحشیانۀ اسرائیلی‌ها

اینگونه زخمی شده

و در تاریکی از ترس دارد می‌لرزد...👇

.

.

(2)

پسربچّه‌ای که

با چشم‌های شوکّه‌شده‌اش

دارد از ترس می‌لرزد... 👇

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


برچسب‌ها: فلسطین, اسرائیل
[ دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:44 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

توصیۀ آلبرت انشتین به یهودیان:

.

"به نظر من عاقلانه‌تر آن است که با اَعراب بر پایۀ یک زندگی مشترک مسالمت‌آمیز توافق حاصل شود، تا اینکه یک دولت یهود (غصبی) بخواهد ایجاد گردد...

.

قسمت سوّم سریال مدار صفر درجه

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


موضوعات مرتبط: علمی، تاریخی
برچسب‌ها: فرقه ها, اسرائیل, فلسطین
[ دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 16:14 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

این دو خبر قابل تأمّل

.

.

عکس بالا:

راهپیمایی مردم آمریکادر حمایت از فلسطین

که یکی از اتوبان‌ها را در یکی از ایالت‌های مهمّ بستند.

.

.

(2)

عکس دوّم:

ارتش یمن که مسلمان و شیعه هستند،

به سمت نظامیان اسرائیلی موشک شلیک کرده

ولی پدافند هوایی عربستان و امارات

این موشک‌ها را رهگیری و ساقط کرده‌اند...

.

+ دین یعنی دفاع از انسانیّت...!

.

.


موضوعات مرتبط: نظامی
برچسب‌ها: فلسطین, اسرائیل, عربستان, امارات
[ شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:9 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

نسخۀ مادربزرگ‌ها دواست...!

.

این چند روز،

یه کم مختصر کسالت شدیدی پیش اومد!

... و این هم نسخۀ درمانی مادربزرگ:

.

سفارش کردند که مایعات زیاد بخورم!

👇👇

.

.

.

و حدود 2 ساعت بعد هم گفتند که عرق نعناع بخورم!

👇👇

.

.


موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسب‌ها: سوتی, طنز
[ شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:0 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

چهارمین مسابقۀ امسال :

فیلم‌شناسی قطار

.

اگر فیلم یا سریالی را میشناسید ،

که دارای سکانس‌ها و صحنه‌هایی از قطار است،

اسم آن را بنویسید.

.

فیلم یا سریال ایرانی یا خارجی

حتّی فیلم‌هایی که خودم در کلاس،

یا در همین وبلاگ معرّفی کردم!

خودِ قطار، خطِّ قطار، صدای قطار و حتّی دودِ قطار...!

(به‌شدّت نیاز است...!)

.

👇 اسامی فیلم‌ها را پایین همین پست بنویسید. 👇

**(لطفاً تیک خصوصی را نزنید!)**

👈 پاسخ‌ها چند روز بعد نشان داده میشن.

.

مهلت تمام شد.

ممنون از پاسخ‌های انرژی‌بخش‌تون.

با آنکه خیلی از فیلم‌ها و سریال‌ها را دیده بودم،

ولی ذکر نام دوبارۀ آنها هم خوب بود....

پاسخ‌های شما...

👇

👇


برچسب‌ها: مسابقه, قطار
[ شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 20:17 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

بمب اتمی هم روسفید شد...!

.

1) بیش از نیم قرن از انفجار بمب اتمی آمریکا در هیروشیما می‌گذرد...

+مردم دنیا آن را محکوم کرده‌اند.

.

2) در این چند روز، در شهر غزّۀ فلسطین، بمب‌هایی منفجر شد، مجموعاً بیش از آن بمب اتم هیروشیما.

+خدا از دل ما و خوشحالی و ناراحتی ما خبر دارد...

.

.


برچسب‌ها: فلسطین
[ سه شنبه نهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:11 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

این دو خاطره، از "وقتِ رفتن"...!

.

1) دوشنبه شب هفتم آبان سال 86 بود؛ طبق معمول همۀ دوشنبه‌شب‌ها پای رادیو بودم و برنامۀ شبانه رادیو پیام را با قراری که با دوستان عزیز دورۀ دانشجویی داشتیم می‌شنیدم.

- دوشنبه شب‌ها استاد ساعد باقری، مجری برنامه، از ساعت 10 شب تا 2 بامداد، همراه با مطالب جالب و جذّابش، ما را همراه میکرد...

-همیشه ساعت 1:55شب که میشد، یعنی در آخر برنامه، شعری را به عنوان "غزل خداحافظی" می‌خواند.

آن شب نیز غزلی از "قیصر امین‌پور" را به‌عنوان غزل خداحافظی خواند؛ از کتاب "دستور زبان عشق"؛ همه را یادداشت کردم.

فردا صبح آن روز (یعنی 8 آبان) در اخبار صبحگاهی اعلام شد که "قیصر امین‌پور" دیشب ساعت3 بعد از نیمه شب (یعنی یکساعت بعد از خواندن غزل خداحافظی) از دنیا رفته است...!

...

2) دیروز 8 آبان بود. در سالگرد رحلت قیصر امین‌پور بعد از 16 سال.

-فیلمی را میدیدم از قیصر با صدای خودش که این شعر زیبا و عجیب را دکلمه میکرد.... چقدر مناسبت‌ها با هم هماهنگ هستند...! آن سال در همان روزها، سریال "مدار صفر درجه" هم داشت پخش میشد... مثل الان که داره دوباره بازپخش میشود...!

= این همان شعر است؛ باز هم از کتاب "دستور زبان عشق" :

دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟!

می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد،

خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد...!

.

خدایش رحمت کند...

سعید جرّاحی 8/آبان/1402


موضوعات مرتبط: ادبیـّات، شعر
برچسب‌ها: دلنوشته, تک گویی, خاطره
[ سه شنبه نهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:3 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

این دو صحنه‌ای که دیدم...

.

1) یکی از مغازه‌داران نزدیک منزل ما، یه آقایی بود که یه‌جوری بود! بود که یعنی الآن هم هست. نه که آدم بدی باشه، ولی از اعتقاداتش خوشم نمی‌آمد! یه جورایی ازش فراری بودم!

... دیروز دیدم که یه چفیۀ فلسطینی به گردن انداخته... همان لحظه -ناخودآگاه- حسّم نسبت به او عوض شد! دیروز تا حالا از قضاوت خودم بدم اومده...!

+ قضاوت زود، خیلی بده...

.

2) هفتۀ قبل به طور اتّفاقی از کنار یه کافی‌شاپ عبور میکردم که این صحنه را دیدم.

داخل مغازه، پرچم فلسطین را بالا زده بود.

رفتم داخل و خوش و بشی با صاحب کافی‌شاپ کردم؛

...و قرار شد از این به بعد برخی از قرارها و دورهمی‌های ادبی را اونجا بذاریم.

(اگر کسی آدرس کافی‌شاپ را خواست براش میفرستم.)

.

+ دمش گرم... چه همّتی دارن بعضی‌ها...

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


برچسب‌ها: فلسطین
[ یکشنبه هفتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 19:37 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

عکس بالا:

سخنرانی دکتر امیرعبداللّهیان در سازمان ملل

و تهدید آمریکا (در قلب نیوروک آمریکا)

.

.

.

این فیلم پایین:

🔺لیندسی گراهام، سناتور جمهوری خواه میگوید:

قبلا ایران از ما می‌ترسید؛

ولی الان آمریکا از ایران می‌ترسد...!

.

.


برچسب‌ها: آمریکا
[ یکشنبه هفتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 18:49 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

سوّمین مسابقۀ امسال :

نظرتون دربارۀ این عکس چیه؟

.

به جزئیّات این عکس، دقّت کنید؛

و برداشت خودتان را در یک یا چند جمله بنویسید...

.

جملۀ خودتون را در قسمت "نظر بدهید" ،

👇 پایین همین پست بنویسید. 👇

**(لطفاً تیک خصوصی را نزنید!)**

👈 پاسخ‌ها چند روز بعد نشان داده میشن.

.

نظرات شما 👇

مهلت تمام شد

پاسخ‌ها ...👇

👇


برچسب‌ها: مسابقه, عاشقانه ها
[ یکشنبه هفتم آبان ۱۴۰۲ ] [ 18:11 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

.

برای استادم...استاد دکتر غلامرضایی

.

همین چند روز پیش (یعنی سه شنبه 2 آبان) به صورات اتّفاقی داشتم دربارۀ رحلت یکی از اساتیدم در کلاس برای دانش‌آموزانم صحبت می‌کردم؛ که سال‌ها پیش، استادم آقای دکتر فلاحتی در ایّام کلاس از دنیا رفت و آن روزها چقدر غصّه‌دار شده بودیم...

فردای آن روز، یکی از همکارانم خبر تلخ دیگری بهم داد؛ آرام و شمرده-شمرده؛ چون از علاقه‌ام به آن استاد گرانقدر خبر داشت... خبر این بود:

با دکتر غلامرضایی چه درس‌هایی داشتید؟ و من گفتم اکثر دروس تخصّصی و مرجع‌شناسی را با ایشان گذراندم... چطور مگه؟ و همکارم بعد از کلّی مقدمه‌گویی گفت که دیروز مراسم خاک‌سپاری ایشان بود... دقیقاً سه شنبه 2 آبان!

بماند که دیگر چه حالتی رفت...!

.

.

دکتر غلامرضایی یکی از عزیزترین اساتیدم بود؛

در دو دانشگاه متفاوت، در دو مقطع کارشناسی و ارشد.

علاوه بر کلاس‌های درس، شاید ساعت‌ها به صورت خصوصی ازشان کسب فیض می‌کردم و دربارۀ ادبیّات و نسخه‌شناسی ازشان می‌آموختم. آن موقع‌ها شاید از روحیّۀ جوانی یا هر چیز دیگری، چه مباحثاتی با ایشان می‌کردم و گاهی خودم را مُحقّ هم می‌دانستم!!... و خیالم بر آن بود که خیلی می‌دانم؛ غافل از این‌که نمی‌فهمم که نمی‌دانم...! و ایشان با سعۀ صدر به همۀ سؤالات بی‌ربط و باربط یک دانشجوی آتشین‌مزاج پاسخ می‌داد... و چقدر نجیب بودند که خم به ابرو نمی‌آوردند...

شاید اوج عصبانیّت ایشان این بود که در برابر استدلالات غیرتخصّصی این شاگرد کوچک، فقط می‌گفتند: «خیر، این‌گونه نیست!»

چند سال بعدش که به‌ظاهر کمی بزرگ‌تر شدم، ازشان اجازه می‌گرفتم و در کلاس‌های مقطع دکترا شرکت می‌کردم تا مثلاً راه را هموار کنم... لیکن مدّتی بعد، دست تقدیر، و خباثت برخی دیگر از اطرافیان ایشان، مرا از ادامۀ تحصیل محروم کرد و دیگر زیارت‌شان نکردم؛ جز دیدن چهرۀ ایشان در قاب تلویزیون، و شنیدن مباحث علمی در برنامه‌های پژوهش‌محور؛ و نیز مطالعۀ آثار ایشان...

... و امروز که این واگویه را مینویسم، هنوز تلخی آن خبر را حلّ نکردم...! چون لبخندهای ملیح استاد را که به یاد می‌آورم، لب بستن بر آن را چیزی جز تلخی نمی‌افزاید...!... و چقدررررررر نجیب بودند ایشان...

.

تنها عکسی که ازشان به یادگار دارم

(...)

.

با این‌که درجۀ استاد تمامی (پروفسوری) داشتند، کمترین جلوه‌ای از این درجه و مقام در رفتار و چهره‌شان دیده نمی‌شد. در کلاس، در سالن دانشکده، در جلسات گروه ادبیّات؛ در بین دانشجویان و در بین اساتید دیگر که غیر از مرحوم دکتر صادقیان که پیشکسوت بودند، مابقی اساتید به‌نوعی شاگرد ایشان محسوب می‌شدند؛ ولی اگر کسی آن جمع را نمی‌شناخت، نمی‌دانست کدام استاد است و کدام‌ها شاگرد.

کتاب "سبک شناسی" تألیف ایشان، پهلو به پهلوی کتاب سبک شناسی "ملک‌الشّعرای بهار" در دانشگاه‌های ایران تدریس میشد.

...و یادم نمی‌رود روزی که در یکی از مجلّات معتبر علمی معروف، مقاله‌ای دربارۀ این کتاب نوشته شد و ایشان چقدر غصّه می‌خوردند از ندانستن برخی همکاران‌شان؛ تا جایی که برای ردّ "نقد" ناجوانمردانۀ آن مقاله، شاهد مثال‌هایی نشانم دادند، آن روزی که از دفتر گروه بیرون آمدند و در اوج فروتنی و نجابت، شاهد مثال‌ها را نشانم دادند... و...

اوج دقّت و ریزبینی و ظریف‌اندیشی در بین دانشگاهیان بودند؛ یک کلمه و حتّی یک حرف از زیر دست‌شان عبور نمی‌کرد مگر این‌که حقّش به‌کمال ادا شود...

شاید وسواسی که الآن برای درس و تدریس و نوشتن و ویراستاری دارم، ریشه در وسواس ایشان دارد؛ که ساعت‌ها روی یک واژه و جمله استدلال می‌کردند و شاهد مثال از متون کهن می‌آوردند... خدایش رحمت کند...

در بزرگی و بزرگواری و استادیِ ایشان همین بس که «حضرت استادم» حرف ایشان را سند غیرقابل نَسخ و شُبهه می‌دانستند؛ و سخن هر آن کسی که خلافش را می‌گفت برنمی‌تابیدند...

... و هنوز فراموش نکردم آن جملۀ حضرتشان در مورد علامت تشدید در کلمه‌ای که همه می‌گفتند تشدید ندارد و استاد غلامرضایی بر داشتنش تأکید می‌کردند و «حضرتم» تأیید کردند که دارد.

...

در یک کلام این بیت را که از خودشان آموختم مینویسم؛

که انگار "رودکی شاعر" این بیت را برای ایشان سروده باشد:

از شمارِ دو چشم: یک تن کم

وز شمارِ خِرد: هزاران بیش

...خدایش بیامرزاد؛

و قرین رحمت واسعۀ خودش قرار دهاد... آمین.

...

سعید جرّاحی/ شاگرد کمترین آن استاد

4/8/1402

.

(برای شادی روح همۀ درگذشتگان، مخصوصاٌ این استاد گرانقدر صلوات و فاتحه‌ای نثار کنید.)

.


موضوعات مرتبط: ادبیـّات
برچسب‌ها: خاطره
ادامه مطلب
[ پنجشنبه چهارم آبان ۱۴۰۲ ] [ 23:33 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

دیالوگ ماندگار

من و زنـم!

.

- چرا ناراحتی؟
- زنم از من خوشش نمیاد؛ میخواد طلاق بگیره!
- اذیّتش کردی؟
- نه.
- تو چی؟ تو هم بدت میاد ازش؟
- نــــــــه...

سکانسی از فیلم "هامون"

.


برچسب‌ها: سکانس تماشایی, عاشقانه ها
[ چهارشنبه سوم آبان ۱۴۰۲ ] [ 17:5 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

نتانیاهو(نخست وزیر خونریز اسرائیل - - بایدن رئیس جمهور آمریکا)

سرمایه‌گذاری هوشمندانه!

.

"بایدن"، رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد:

کمک‌های نظامی ما به اسرائیل و اوکراین، یک سرمایه‌گذاری هوشمندانه است...!

...

+ای لعنت به اون‌هایی که در ایران میگفتند "نه غزّه، نه لبنان...!"

-+ راستی خبر دارید همین افرادی که میگفتند "جان فدای ایران" ، الان خارج از ایران زندگی میکنند؟؟!

= لعنت به جهل و خیانت...!

.

.


برچسب‌ها: ایران پرستی, خیانت, آمریکا, اسرائیل
[ چهارشنبه سوم آبان ۱۴۰۲ ] [ 16:51 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

.

.

این متن را امروز دیدم؛

وقتی به دنبال ردّ پایی از عاشقانه‌ترین اختراع بشر بودم...

.

خاص‌ّترین دلنوشته‌ها را

میشود برای قطار نوشت...

.

.


برچسب‌ها: قطار, دلنوشته
[ دوشنبه یکم آبان ۱۴۰۲ ] [ 19:22 ] [ انجمن جلال آل احمد ]

.

با این خانم، یه‌سری بریم کانادا و برگردیم...

.

🎥 شهروند کانادایی:

با یه قرص نان یه هفته رو سپری می‌کنم😔

❌️من حتّی نمی‌تونم بنزین تو ماشینم بریزم ،

تا بتونم سه روز در هفته سر کار برم؛

چون توان مالی آن را ندارم!

.

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


موضوعات مرتبط: اقتصادی
برچسب‌ها: کانادا
[ دوشنبه یکم آبان ۱۴۰۲ ] [ 19:16 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





برچسب‌ ها
فتنه (359)
طنز (241)
خیانت (233)
زندگی (214)
کتاب (210)
خاطره (185)
سینما (182)
رسانه (155)
دروغ (129)
قطار (113)
عکس (105)
سوتی (77)
طلاق (44)
داعش (32)
یزد (23)
نفت (21)
فقر (19)
چین (10)
یمن (9)
قطر (1)
امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار

جاوا اسكریپت

قفل صفحه